خدمتش کردم و نشستم شاد

ساخت وبلاگ

امکانات وب

شد به دادن شتاب ساقی گرم

برگرفت از میان وقایه شرم

 

من به نیروی عشق و عذر شراب

کردم آنها که رطلیان خراب

 

وان شکر لب ز روی دمسازی

باز گفتی نکرد از آن بازی

 

چونکه دیدم به مهر خود رایش

اوفتادم چو زلف در پایش

 

بوسه بر پای یار خویش زدم

تا مکن بیش گفت بیش زدم

 

مرغ امید بر نشست به شاخ

گشت میدان گفتگوی فراخ

 

عشق می‌باختم ببوس و به می

به دلی و هزار جان با وی

 

گفتمش دلپسند کام تو چیست

نامداریت هست نام تو چیست

 

گفت من ترک نازنین اندام

نازنین ترکتاز دارم نام

 

گفتم از همدمی و هم کیشی

نامها را به هم بود خویشی

 

ترکتاز است نامت این عجبست

ترکتازی مرا همین لقبست

 

خیز تا ترک‌وار در تازیم

هندوان را در آتش اندازیم

 

قوت جان از می مغانه کنیم

نقل و می نوش عاشقانه کنیم

 

چون می تلخ و نقل شیرین هست

نقل برخوان نهیم و می بر دست

 

یافتم در کرشمه دستوری

کز میان دور گردد آن دوری

 

غمزه می‌گفت وقت بازی تست

هان که دولت به کار سازی تست

 

خنده می‌داد دل که وقت خوشست

بوسه بستان که یار ناز کشست

 

چونکه بر گنج بوسه بارم داد

من یکی خواستم هزارم داد

 

گرم گشتم چنانکه گردد مست

یار در دست و رفته کار از دست

 

خونم اندر جگر به جوش آمد

ماه را بانگ خون به گوش آمد

 

گفت امشب به بوسه قانع باش

بیش از این رنگ آسمان متراش

 

هرچه زین بگذرد روا نبود

دوست آن به که بی‌وفا نبود

 

تا بود در تو ساکنی بر جای

زلف کش گاز گیر و بوسه ربای

 

چون بدانجا رسی که نتوانی

کز طبیعت عنان بگردانی

 

زین کنیزان که هر یکی ماهیست

شب عشاق را سحرگاهیست

 

آنکه در چشم خوبتر یابی

وارزو را درو نظر یابی

 

حکم کن کز خودش کنم خالی

زیر حکم تو آورم حالی

 

تا به مولائیت کمر بندد

به شبستان خاص پیوندند

 

کندت دلبری و دلداری

هم عروسی و هم پرستاری

 

آتشت را ز جوش بنشاند

آبی از بهر جوی ما ماند

 

گر دگر شب عروس نوخواهی

دهمت بر مراد خود شاهی

 

هر شبت زین یکی گهر بخشم

گر دگر بایدت دگر بخشم

 

این سخن گفت و چون ازین پرداخت

مشفقی کرد و مهربانی ساخت

 

در کنیزان خود نهانی دید

آنکه در خورد مهربانی دید

 

پیش خواند و به من سپرد به ناز

گفت برخیز و هرچه خواهی ساز

 

ماه بخشیده دست من بگرفت

من در آن ماه روی مانده شگفت

 

کز شگرفی و دلبری و کشی

بود یاری سزای نازکشی

ما را در سایت دلگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : احمد فالی بازدید : 208 تاريخ : دوشنبه 16 اسفند 1400 ساعت: 22:45

ارسال لینک